یه روز قشنگ پاییزی بی اجازه سرتو انداختی زیرو اومدی تو زندگیم بهت گفتم اهای آقا کجا میای اینجا حریم شخصیمه گفتی من که غریبه نیستم من عشقتم اجازه بده بیام تو من یه گنجشک خیسم که پناهی ندارم منو تو دلت جا کن گفتم من محکم نیستم از تو ضعیفترم گفتی نه تو قوی هستی گفتم بیای تو قلبم که چی بشه منو تو راهمون جداس گفتی راهمون جداس یه تیکه از راهو باهم باشیم گفتم باشه اما به سر پیچ جاده که رسیدیم پیاده شو گفتی قبول
راه افتادیم رفتیم هوای پاییزی کم کم زمستونی شد واسه منو زمستون شعر گفتی گفتم هوا چه سرده گفتی بیا تو آغوشم من گرمت میکنم گفتم نه ما باید سر پیچ جاده از هم جدا بشیم من نمیخوام بتو دل ببندم گفتی این حرفا چیه جاده کدومه پیچ کدومه با من باش من مراقبتم گفتم ایناها این جاده اس ببین تهش چه تاریکه گفتی نه جاده ای در کار نیست خیالاتی شدی هرچی هست منم و تویی گفتم ا آرگین مگه این سوز سردی که از ته جاده میاد صورت تورو نمیسوزونه گفتی نه گفتم ببین ته جاده سرده تاریکه بیا همینجا پیاده شو من راه خودمو برم ازین راه نرم میترسم گفتی تا منو داری از چی میترسی؟؟ گفتم ازین که این جاده بخوره به جنگل جنگل تاریک باشه بارون بگیره رد پاهام محو بشه پشت سرمو نگاه کنم ببینم ای داد بیداد آرگین نیست من تنها شدم آخه ارگین من از تنهایی خیلی میترسم همه رو که گفتم با دستات صورت خیس از اشکمو به سمت خودت چرخوندی گفتی به جاده نگاه نکن گور بابای جاده تو چشمای من نگاه کن ببین چی میبینی گفتم نه تو به جاده نگاه کن دوباره صورتمو چرخوندی گفتی یالا زود باش یا تو چشمام نگاه کن یا چشماتو ببند گفتم نه چشم بسته راه نمیرم ترجیح میدم چشماتو نگاه کنم نگاه کردم گفتی خب حالا چی میبینی؟ گفتم نمیدونم این چیه ولی هرچی هست خیلی قشنگه من تا حالا همچین چیزی ندیده بودم گفتی بهم نفسم به این میگن عشق حالا دیدی چه خوب شد تو چشام نگاه کردی دیدی بد ندیدی این بهتره یا اون جاده که گیر دادی به جاده منو دریاب بعدش بغلم کردی بوسیدیم از روی جوب پریدیم منو تو هوا چرخوندی قربون صدقم رفتی گفتی ما مال همیم هیچ قدرتی از عشق بالاتر نیست حرفاتو بم مو به مو القا کردی حواسمو حسابی از جاده پرت کرده بودی باهم میخندیدیم باهم گریه میکردیم به هم امید میدادیم فدای هم میشدیم هروز هروز هروز بلند بلند داد میزدیم خدایا ممنون که مارو مال هم آفریدی خدا هم ازون بالا بهمون میخندید خلاصه گذشتو گذشتو گذشت تااااااا دو سال گذشت 2 تا بهار 2تا تابستون 2 تا پاییز 1 زمستون که توی دومیش بودیم که هرروز بیشتر به هم وابسته میشدیم عشقمون قشنگترو قشنگتر شد سر عسل یا سهراب باهم شوخی میکردیمو میخندیدیم همینجوری داشتیم میخندیدیم که بارون گرفت گفتیم به به چه بارون قشنگی رفتیم جلو تر دیدیم بارون داره شدید میشه جوب آب سر راهمون بالا اومده آب داره میاد به سمتمون منتظر بودم مثل همیشه بغلم کنیو از جوب بپری که یه دفعه دیدم ا آرگین تنها از جوب پرید الان من اینور جوبم آرگین اونور جوب گفتم آرگین پس من چی گفتی عشقم من خیلی راه اومدم پاهام خسته اس نمیتونم تو رو بغل کنم خودت بپر گفتم نمیتونم که گفتی بپر نترس گفتم نمیشه یه راه دیگه بده گفتی پس راهی که اومدی برگرد گفتم چی میگی مگه نمیبینی تو یه جنگل سردو تاریکم مگه نمیبینی بارون رد پاهامونو محو کرده گفتی اره عشقم اینجا همون جاده اس که هی میگفتی حواسمون به عشقمون بود سر ازینجا در آوردیم گفتم حالا چیکار کنیم گفتی ببین اینجا همون پیچس که باید جدا بشیم گفتم نه نه نه اینجا که پیچ نیست جوبه گفتی نه عشقم اینجا همون پیچس آب اومده بالا نمیذاره خوب بیبینی گفتم خب حالا چیکار کنم گفتی یا همینجا بمون تا اب با خودش ببرتت یا برگرد یا از جوب بپر گفتم نمیتونم بپرم میفتم تو آب نمیتونم برگردم حیونای جنگل تو این هوای سرد دنبال طعمه اند به من رحم نمیکنن جوبه داشت پهنترو پهنتر میشد گفتم آرگین بیا اینور جوب گفتی دیگه دیر شده جوبه بزرگ شده دیگه منم نمیتونم بپرم نپریا همونجا بمون گفتم باشه میمونم تو هم بمون تا من ببینمت گفتی من هستم تا بارون بند بیاد یه فکری بکنیم اما بارون شدیدو شدیدتر شد آب بالا اومده بود ما هم مجبور بودیم هی بریم عقب تر صدای باد دیگه نمیذاشت صدای همدیگرو بشنویم خدا همچنان داشت بهمون میخندید نمی دونم چرا تو این اوضاع وخیم بهمون میخندید خب اون خداس حتما یه چیزی میدونه هی من جیغ زدم آرگین صدامو میشنوی تو داد میزدی آره عشقم میشنوم یه صدای کوچیک که ازت میشنیدم دلم آروم میگرفت ای خدا این بارون لعنتی چرا بند نمیاد دوباره صدات زدم اما دیگه هیچی نشنیدم ترسیدم لرزیدم بی حس شدم فلج شدم صداهای وحشتناک میشنیدم صحنه های ترسناک میدیدم داد میزدم خدایا بارون بند بیاد من ارگینو نمیبینم بارون یه دفعه بند اومد چشمامو مالیدم مالیدم تو رو اونور جوب دیدم که افتادی روی زمین گفتم آرگین چرا افتادی گفتی پاهام خسته شد افتادم گفتم بلند شو یه کاری کن گفتی من ضعیفم گفتم نه تو آرگینی گفتی نه من ضعیفم گفتم بیفتی یخ میزنی مگه نمیبینی چه سرده به زور و زحمت از جات پاشدی بعد که پاشدی گفتم چیکار کنیم گفتی من میرم جلوتر قوی بشم قایق بسازم برگردم از جوب باهم رد بشیم گفتم من اینجا بمونم منتظرت ؟گفتی نمیدونم اگه میخوای برگرد بعدش هرجا باشی پیدات میکنم گفتم نه من میمونم تا بیای دیگه حرفتو گوش نمیدم تو راهو بلد نبودی من که گفتم سخته دیگه بحرفت گوش نمیدم تو رویایی بودی هر چی گفتم جاده چشمامو بستی دیگه بحرفت گوش نمیدم گفتی عشقم باید برگردی اینجا بمونی یخ میزنی برو من میام پیدات میکنم گفتم نه تو هنوز رویایی هستی گفتی نه تو رویایی هستی برگرد گفتم به حرفت گوش نمیدم میمونم تا بیای گفتی باشه بمون میام گفتم قول دادی قوی بشیو بیای یادت نره گفتی باشه پس تو هم قول بده دیگه گریه نکنی و فکر نکنی من نامرد بودمو دوستت نداشتم قول بده تا من منم قول بدمقوی بشم و بیام منم قول دادم قول که دادم باز دوباره بی اجازه سرتو انداختی ریزو تو یه هوای سرد زمستونی روز قبل تولدم منو تنهایی گذاشتیو رفتی حالا من اینور جوب موندم هوا سرده تو هم رفتی گریم گرفته بود خیلی اما نذاشتم یه قطره اش هم بریزه آخه قول داده بودم اما خدا هنوز داره میخنده داد زدم گفتم بسه دیگه به چی میخندی به حماقتم؟ تنهایی من خنده داره اما خدا بازم خندید بخدا گفتم خدا آرگین میاد؟ گفت از دلت بپرس سرموانداختم پایین از دلم بپرسم دیدم ای وای دلم پیش آرگین مونذه یادش رفته بهم بدتش سرمو بردم بالا گفتم خدا دلمو برده چیکار کنم؟ خدا بهم خندید گفتم خدا تو رو خدا نخند من معنی خندهاتو نمیفهمم خدا گفت دختر خوب من واسه هر آدمی یه دل آفریدم آدما هم نمیتونن 2 تا دل داشته باشن پس صبر کن آرگین جیباشو که بگرده دلتو پیدا میکنه قوی که شد برش میگردونه گفتم یعنی بر میگرده؟ خندید گفت هیچ آدمی دوتا دل نداره باید بیاد پست بده گفتم دلمو نندازه دور بی دل بشم گفت اگه بی دل بشی که میمیری گفتم تو که اون بالایی ازش بپرس بهم بگو گفت تو آرگینو چی میبینی فکر میکنی میندازه دور گفتم من میگم نمیندازه گفتم ولی ضعیف شده ممکنه از دستش بیفته گفت آدما هرچی ضعیف بشن یه دلو میتونن با خودشون حمل کنن حالا تو نمیخوای برگردی؟ گفتم کجا برگردم من که پلی پشت سرم نمونده تازه هوا سرده ارگین تاحالا منو گرم میکرد میترسم تنهایی برگردم یخ بزنم گفت تنهایی نمیترسی بمونی؟گفتم تنها موندن از تنها رفتن آسون تره گفت پس بهش ایمان داشته باش گفتم دارم گفت پس آروم باش اینطرف جوب خونه بساز زندگی کن منتظر باش تا بیاد منم شروع کردم خونه ساختن خونمو میسازم زندگیمو میکنم آرگین من برمیگرده شاید طول بکشه اما برمیگرده.من مطمنم.چون بهش ایمان دارم.
آرگینم کاش به وبلاگت سر بزنی از من تصمیم میخواستی اینم تصمیم من تا هزار سال دیگه اینور جوب میمونم تا تو قایق بسازی من بتو ایمان دارم که میتونی قوی بشی اگه ایمانمو بگیری یعنی جونمو گرفتی.دوست دارم فعلا خداحافظ
نظرات شما عزیزان:
|